محل تبلیغات شما



راه‏های درمان‏ برای اعتیاد به خود یی بیمار گونه

 

نخستین گام برای درمان خود یی بیمار گونه ، اعتقاد و ایمان به درمان‏ پذیری آن و دوری از یأس و ناامیدی است.

 اما رسیدنبه نتیجه و ایجاد هرگونه تغییر و دگرگونی نیازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحیح و به کارگیری دقیق دستورها است. البته ترک

 

۲- تلاش برای تقویت اراده از گام‏های مهم در امر بهبود است. نگویید اراده از ما سلب شده است! ممکن است اراده انسان ضعیف

شود؛ ولی هیچ گاه از بین نمی‏رود. نشانه اینکه هنوز اراده باقی است، این است که شخص این عمل را در حضور دیگران و در هر

شرایطی انجام نمی‏دهد. برای تقویت اراده، راه‏های زیادی پیشنهاد شده که از جمله آنها تلقین به خود است‏

ویکتور پوشه – روان شناسِ فرانسوی – می‏گوید: افراد مبتلا به این استمناء بیمار گونه و اعتیادی ، هر روز به دفعات مختلف با تمرکز

فکر به خود بگویند: من به خوبی قادرم این اعتیاد را از خود دور کنم، من قادرم». تکرار این عبارت ساده، اثر عجیبی در تقویت اراده

و روحیه دارد.

تلقین، قبل از خواب نیز مؤثر است»

۳- سعی شود شکم به هنگام خواب، بیش از حد معمول پر نباشد.

۴- از پوشیدن لباس‏های تنگ و چسبان اجتناب گردد.

۵- از نگاه کردن به مناظر، فیلم‏ها و تصاویر تحریک کننده، خودداری شود

۶- از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسی و حتی شوخی‏های تحریک‏ کننده و فکر کردن در این امور، دوری شود.

۷- از خوردن مواد غذایی محرک، مانند خرما، پیاز، فلفل، تخم ‏مرغ، گوشت قرمز و غذاهای پرچرب – اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا شود.

۸- قبل از خواب مثانه تخلیه شود.

۹- از نوشیدن افراط گونه آب و مایعات پرهیز شود (به خصوص شب‏ها و قبل از خوابیدن).

۱۰- از دست‏ ورزی با اندام جنسی، باید اجتناب نمود و در هیچ شرایطی، نباید دست‏ ورزی کرد!

۱۱- هرگز نباید به رو خوابید.

۱۲- به منظور تخلیه انرژی – زاید بدن، به طور منظم و زیاد باید ورزش کرد.

۱۳- برای اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه، ورزش، زیارت، عبادت و … پر کند.

۱۴- سعی کنید کمتر در مکانی خلوت و تنها و دور از نظر دیگران باشید.

۱۵- هرگاه مورد هجوم افکار جنسی واقع شدید، باید بلافاصله از مکان خلوت و دور از نظر دیگران خارج شود و خود را به کاری

سرگرم کند. در این زمینه گفت و گو با دوستان، مشارکت در برنامه های جمعی بسیار مفید است.


در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند.


بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید.
نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید.

داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال.


خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم.


داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون.


اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟
ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها.


داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی.


آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند.


داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم.


تو روح‌تان. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا.

داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم. _
وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند.

اينجا بود كه فهميدم زندگي ديگران به من ربطي ندارد اگه كمي شعور داشتم مثل بقيه غذامو ميخوردم كه اينجوري  سرد نشه


علت عمده خیانت ن کشش عاطفی است، نه جنسی


ن شکست‌خورده عاطفی، اغلب دچار خیانت می‌شوند؛ یعنی علتعمده خیانت ن کشش جنسی نیست، بلکه کشش عاطفی است. به همین دلیل است که در اسلام تأکید بسیاری بر عدم اختلاط و خلوت زن و مرد شده است.


سلام.  دختری هستم25ساله. قیافه معمولی تقریبا خوشکل. قدبلند. تحصیل کرده. وضع زندگیمون معمولیه. تنها ی عیب دارم اینم از نظر دیگران. که مادر پدرم پیر هستن. واین طبیعیه چون من فرزند آخر خونه هستم. با اینکه دختر خوب و نجیب و باحجابی هستم. هرکی میادخواستگاری بخاطر پدرمادرم نمیپسندن.

 

حالا ی سوال؟ چرا؟ من باید چیکار کنم؟تقصیر من چیه؟ واگه من نیاز جنسی داشته باشم چه کنم؟ی پسر اگه نیاز داشته باشه راه حل شرعی داره که بره با ی خانم مطلقه صیغه کنه.

 

راه حل شرعی برای دختری که نیاز داره و نمیتونه ازدواج کنه چیه؟ مگه اسلام دین کاملی نیست؟خوهاش میکنم جوابمو زود بدین. ممنون

 


 

پاسخ :

سلام

اونایی که پیر بودن والدین شما رو عیب می دونن شاید این ذهنیت رو دارند که اگه با شما ازدواج کنند باید خرج پدر و مادر شما رو هم تقبل کنند ! اونا این احتمال رو میدن که پدر و مادرتون بعد از ازدواج بخوان با شما زندگی کنند .

بنابراین پیر بودن والدین شما رو عیب می دونن .

 

تقصیر شما اینه که فرزند آخر خانواده هستید !!!

اصلا به این چیزها اهمیت ندید . به خدا اعتماد کنید . نکنه این ذهنیت دیگران باعث بشه که علاقه ی شما به اونا کم بشه . و خدای نکرده کار به بی احترامی کردن بکشه .

به بهانه ی ازدواج کردن دل پدر و مادرتون رو نشکنید . حاضرم قسم بخورم که اگه چنین اتفاقی بیافته حتی اگه با یه میلیاردر ازدواج کنید خوشبخت نمیشید . پس صبر داشته باشید و منتظر بمونید تا بفهمید خدا برای شما چه برنامه ای داره !

 

 

در مورد کنترل شهوت  :

به قول یکی از دوستان ، غریزه ی جنسی ، غریزه ی نجیبیه . تا خود آدم به سمتش نره ، قدرت تخریبی کمی داره . وقتی کسی بهش فکر کنه ، طبیعتا روی جسمش هم تاثیر میذاره .

برای کنترل بهتر این غریزه ، نباید بهش فکر کرد . خدا در قرآن می فرمایند : به گناه نزدیک نشید .

در مورد مسائل جنسی یعنی این که بهش فکر نکنید ، فیلم و عکس تحریک کننده نبینید و در خیابون چشمتون رو کنترل کنید تا به طرف خودیی و سایر گناهان جنسی کشیده نشید. نمی دونم در پست های قبلی خوندید یا نه . گفته شد که برای کنترل فکر ، لازمه جلوی ورود افکار ناخواسته به مغزمون رو بگیریم . فرض کنیم یه مزاحم در میزنه ! شما میرید دم در . بعضی ها در چنین مواقعی اجازه ی ورود به مزاحم نمیدن .

 

مزاحم هم راهش رو میگیره و میره و صاحب خونه هم میره کارش رو دنبال می کنه . بعضی ها اجازه ی ورود میدن . وقتی مزاحم وارد شد ، بیرون کردنش سخته . ممکنه با فریب و زیبا جلوه دادن خودش کم کم توی دل صاحب خونه جا باز کنه ! اگه چنین اتفاقی بیافته کار صاحب خونه خیلی خیلی سخت میشه .

پس اگه منظور شما رو به درستی فهمیده باشم ، برای کنترل افکار و راحت شدن از عواقب بعدی اون لازمه مثل صاحب خونه ی اولی رفتار کنید . یعنی در رو به روی فکر مزاحم باز نکنید . شما می تونید در چنین مواقعی یه قسمت از قرآن یا دعا رو زمزمه کنید . یا یه شعر مورد علاقه رو بخونید یا حتی از مثلا 100 به طور برعکس شروع به شمردن کنید !


روابط نامشروع و خلاف اخلاق محمدرضا پهلوى، يكى از موارد اختلاف شاه با فرح بود و اسدالله علم به عنوان وزير دربار تأمين‏ كننده ن بدكاره براى شاه بود.

او در خاطراتش در اين باره مى‌‏نويسد:

در آخر عرض كردم Annenbery كه ديشب آمد. خيلى Surpriseعالى براى شاهنشاه بود. چون مدتها بود كه بايد بيايد و نمى‌‏آمد. در حد اعلاى زيبايى است. فرمودند قطعا امشب براى شام او را خواهم ديد.

 

منجمله رفتم اين دختر خانم را ملاقات كردم. واقعا زيباست. امسال در مسابقه زيبايى لندن نفر دوم شده است. ولى به نظر من از شماره يك زيباتر است

 

. ( يادداشت‏هاى علم ج 5، ص 411)

 

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/53262

 


 

رفتار جلف فرح در کاخ یک مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح که از شاه می‌خواست استراحت بیشتری بکند با لحنی پرخا‌ش‌کنان گفت :

 

تنها یک راه برای استراحت کردن من وجود دارد و آن هم این است که از دعوت کردن این بچه خوشگل‌ها که دور و برتان می‌گردند، دست بردارید.

 

وقتی اینجور آدم‌ها دور و برم را گرفته‌اند چطور انتظار دارید که استراحت کنم؟

 

خاطرات اسدالله علم، پیشین، ص 629٫


مَثَل آیئنه مشو ، محو جمال دگران

از دل و دیده فرو شوی خیال دگران


آتش از ناله ی مرغان حرم گیرو بسوز

آشیانی که نهادی به نهال دگران


در جهان بال و پر خویش گشودن آموز .

که پریدن نتوان با پر و بال دگران



ای که نزدیکتر از جانی و پنهان زنگه .

هجر تو خوشترم آید ز وصال دگران

اقبال


تنها فدایی امام ای!!!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

راز نور